ارتباطات کلامی و غیرکلامی
به صورت کلی ارتباطات شامل دو بخش ارتباط کلامی و غیر کلامی میباشند. ارتباطات کلامی خود به دو بخش «گفتن و شنیدن» و «خواندن و نوشتن» دستهبندی میشوند. در روابط فردی، بیشتر ارتباطات ما به صورت کلامی از نوع گفتن و شنیدن میباشند و همین موضوع باعث شده است که افراد تصورشان از ارتباط کلامی،صرفاً گفتن و شنیدن باشد. ارتباطات غیر کلامی هم شامل زبان بدن و اجزای آن میباشد که در کنار ارتباط کلامی مفاهیم ذهنی را بهتر به مخاطب انتقال میدهد.
اگر ما ارتباطات را یک جعبۀ بزرگ در نظر بگیریم، در دل این جعبه یک جعبه دیگر وجود دارد که به آن، فنبیان میگویند. معنی لغوی فنبیان یعنی مهارت صحبت کردن ولی تعریف دقیق آن به شکل زیر است:
« هماهنگی بین اجزای کلامی و غیر کلامی برای انتقال بهتر محتوا به مخاطبان».
سادهتر بخواهم بگویم،یعنی از همۀ ظرفیتهای خود استفاده کنیم تا منظورمان را بهتر به مخاطب انتقال دهیم. به عبارتی دیگر
«خوب سخن بگوییم و سخن خوب بگوییم»
سخنوری چیست؟
کاربردهای بخش کلامی ارتباطات را سخنوری گویند.هر فرد که از کلام خود استفاده میکند سخنور گویند.وقتی بتوان در موقعیتهای چون مذاکره،مناظره،فروش،متقاعدسازی،سخنرانی و…ایفای نقش کنیم یعنی در موقعیت سخنوری قرار داریم.
تعریق دقیق سخنرانی
وقتی اسم سخنرانی را میشنویم، فکر میکنیم باید حتماً در یک محیط رسمی قرار گرفته باشیم و با یک لحن رسمی از کلمات قُلمبه و سُلمبه استفاده کنیم ولی باید بگویم،این طرز فکر اشتباه است. زمانی که در جمعی قرار بگیریم و اطلاعاتی را با بینش و نظر شخصی همراه با راهکار عملی ارائه دهیم یعنی در حال سخنرانی هستیم. به بیان سادهتر،سخنرانی یعنی:
«ارائۀ دانش، بینش و راهکار برای مخاطبان»
در ادامه هر سه بخش سخنرانی را توضیح خواهم داد.
1.دانش
دانش یا اطلاعات، مطالب علمی و ثابت شدهای هستند که در کتابهای علمی و مورد تأیید، انتشار پیدا کردند و ما از آن مطالب استفاده میکنیم تا هم آگاهی خودمان را ارتقاء داده و هم به دیگران آموزش بدهیم. دسترسی به دانش برای عموم افراد یکسان و راحت است.میزان تسلط بر اطلاعات بستگی به تلاش فرد برای کسب آن معلومات خواهد داشت.
2.بینش[1]
نگرش و دیدگاه، بستگی به تجربههای دارد که افراد در گذر زمان از انجام مهارتی کسب میکنند و در این مسیر با سعی و خطا، آن دانش را بکار میگیرند تا تجربه کسب کند.در سخنرانیهای آموزشی اهمیت بینش سخنران در بسیاری از اوقات از محتوا باارزشتر است.مخاطبان وقتی مشتاق شنیدن سخنرانی فردی باشند،هدف آنها بیشتر شنیدن نظر تخصصی سخنران است.
شاخصههای بینش
مهمترین شاخصهای که نشان میدهد یک فرد در موضوعی بینش دارد،کاهش گزینهها برای مخاطب است. وجود بینش باعث میشود مخاطب ما سریعترین مسیر و کوتاهترین روش را پیدا کند. اجازه بدهید با یک مثال کاربردی توضیح بدهم. فرض کنید شما سرما خوردید و حال جسمی مناسبی ندارید. تجربۀ سرماخوردگی اطرافیان،تجربهای شده که فکر کنید درمان سرماخوردگی، یک آمپول پنیسیلین با سِرم و یا قرص سرماخوردگی و شربت دیفنهیدرامین است و به راحتی میتوانید خودتان از داروخانه تهیه کنید ولی به خودتان میگویید به پزشک متخصص مراجعه میکنم تا ایشان تشخیص دقیق بدهند و در نهایت به صلاحدید خود دارو تجویز میکند. وقتی به پزشک مراجعه کردید ممکن است در برگۀ نسخه صرفاً قرص سرماخوردگی با شربت دیفنهیدارمین و استراحت مطلق را تجویز کند.احتمالاً از دکتر میپرسید امکانش هست سرم هم برام تجویز کنید؟ پزشک قطعا پاسخ خواهند داد شما نیازی به تزریق سرم ندارید و با مصرف داروهای که براتون توصیه کردم حالتان مساعد خواهد شد.
اگر به مثال بالا دقت کرده باشید پزشک گزینهها را برای بیمار کاهش داد و صرفاً چند مورد راحتتر و کم هزینهتر را به ایشان توصیه کرد. در ازای همین تشخیص و ارائۀ نظر تخصصی خود،حداقل مبلغ چندصد تومانی را از بیمار دریافت میکند.تشخیص پزشک متخصص،بینش آن را نشان میدهد. زمانی که در صحبتهایتان بتوانید بینش یا نظر تخصصی خود را بیان کنید، باعث میشوداعتماد به نفستان بالاتر رود و اعتبارسازی قویتری در ذهن مخاطبان خود ایجاد میکنید.
نشانههای بینش یک فرد متخصص شامل موارد زیر میباشد:
- کاهش گزینهها
- قاطعیت در کلام
- نه گفتن به بسیاری از سؤالات و پیشبینیها
- هشدار دادن نسبت به انجام دادن یا ندادن چیزی
- اعتراف به اشتباه خود
- اعتراف به کامل نبودن دانش خود در هر مسئلهای
- سادهسازی در انتقال محتوا
3.راهکار
راهکار، پیشنهادهای عملی و اجرایی برای مخاطب است که در طول سخنرانی خود بعد از انتقال دانش وبینش، مطرحشان میکنید. این را بدانید، هر سخنرانی که ساختار آموزشی داشته باشد، درواقع پاسخ به پرسشهای متوالیست که در ذهن مخاطب است و سخنران علاوه بر دادن اطلاعات تعریف شده و نظر شخصی خود پیشنهادهایی هم به مخاطب میدهد تا پاسخ سؤالات خودشان را دریافت کنند.
[1] Inside